جدول جو
جدول جو

معنی صاحب کمند - جستجوی لغت در جدول جو

صاحب کمند
(حِ کَ مَ)
صیاد:
چون نرود در پی صاحب کمند
آهوی بیچاره به گردن اسیر.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صاحب کمال
تصویر صاحب کمال
دارای فضل و کمال، دارای علم و ادب، برای مثال صاحب کمال را چه غم از نقص مال وجاه / چون ماه پیکری که بر او سرخ و زرد نیست (سعدی۲ - ۶۸۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب کمر
تصویر صاحب کمر
پادشاه، برای مثال پرستش نمودش به آیین شاه / که صاحب کمر بود و صاحب کلاه (نظامی۵ - ۹۲۲)
فرهنگ فارسی عمید
(حِ کَ)
فاضل. کامل. خداوند علم و ادب. دارای فضایل:
صاحب کمال را چه غم از نقص جاه و مال
چون ماه پیکری که در او سرخ و زرد نیست.
سعدی.
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بخواه از مردم صاحب کمالش.
حافظ.
گفتند در این کرمینه چنین صاحب کمالی آمده است. (انیس الطالبین).
سگ به نطق آمد که ای صاحب کمال
بی حیا من نیستم چشمت بمال.
شیخ بهائی
لغت نامه دهخدا
(حِ کَ مَ)
دارای کمربند، پادشاه:
پرستش نمودش به آیین شاه
که صاحب کمر بود و صاحب کلاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از صاحب کمال
تصویر صاحب کمال
کارنگ
فرهنگ لغت هوشیار